How to train your dragon
اخبار میگوید اژدها نزدیکتر از آن است که گمان میکردیم. از دهانش آتش میجهد و مردم را درسته درسته قورت میدهد. من نشستهام این سر دنیا و یکچشمی اخبار میخوانم (یک چشم دیگرم به آیه است طبعا)و دلم آتش...
View Articleآن آرشیو دیگر بیات شده
از دست خودم شاکی بودم که چرا دیگر وبلاگ نمیخوانم. دوران طلایی وبلاگخوانی من دوران گوگلریدر فقید بود. هنوز ناله و نفرینم پشت سر گوگل است بابت این عمل خبطی که انجام داد و ریدر را فنا کرد. سطحی از تجمع...
View Articleاگر مناجات شعبانيه نبود
آه كه اگر مناجات شعبانيه نبوداين شبها حتما جان من را گرفته بود الهى انا عبد اتنصل اليك ....الهى انا عبد اتنصل اليك ... الهى انا عبد اتنصل اليك ...الهى انا عبد اتنصل اليك ...
View Articleحواشی فوتبال دیدن ما
قرار نبود برای دیدن بازی امروز ایران و آرژانتین جایی برویم. همینطوری یکهویی دوستمان زنگ زد که برویم دور هم باشیم و بعد از بازی ناهار بخوریم و اینها. هلهل بساط آیه را جمع کردم، یکظرف بزرگ حمص گشنیز...
View Articleچاىهاى سبز... سبزهاى دور... دورهاى سخت ...
فصلی نامشخص از داستانی نامفهوم سیزده سال بعدگفته بود «دوری! خیلی دور. و به خاطر همین هر کاری برات راحته. نه دور جغرافیایی؛ از همه چی دور». اين سختترين فحشى بود كه در زندگيش شنيده بود. ولى آنوقت كه...
View Articleاندوه بزرگیست چه باشی، چه نباشی*
از آن متنهاست که نمیدانم قرار است چه بنویسم. ولی میدانم که باید بنویسم.... و روز ادامهی همان روزهاست و هنوز جنگ هست و هنوز آدمها آدم نشدهاند. به اسم عقیده میجنگند، به اسم دموکراسی میجنگند، به...
View Articleیکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد
من آدم تصمیمهای ناگهانیام. به پشت سرم که نگاه میکنم همهی تصمیمهای مهم زندگیم را یکهو گرفتهام. نه اینکه بهشان فکر نکرده باشم. فکر کردهام ولی در یک لحظهی بخصوصی که لزوما لحظهی مملو از احساساتی...
View Articleتاثیر شبکههای اجتماعی بر صلحاندیشی
آن روزها که من روی مسئلهی جنگ سی و سه روزهی لبنان و تاثیر رسانهها بر آن کار میکردم، هنوز تاثیر اینترنت و فضای مجازی اینقدر عیان نبود که بشود رویش مانور داد. طی سالهای بعدش محققین زیادی روی...
View Articleجهان و هرچه در او هست سهل و مختصر است*
پیش درآمد: شاید شما هم اگر 5 ماه سال منظرهای را که من هر روز جلوی چشمهایم میبینم، میدیدید دنیا و مافیهایش را کلا فراموش میکردید و از صبح جلوی پنجرهی قدی مینشستید لیوان چای به دست و نهایتا اگر...
View Articleکوچ
بالاخره کاری که هزار سال پیش باید انجام میشد را عملی کردم. از اینجا رفتهام؛ جای دیگری قرار است بنویسم باز. آدرسش این است. کل آرشیو و پستهای نیمهکاره و تمام کامنتها را برداشتم بردم خانهی جدید....
View Article